سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

باد همراه خودش

قاصدک آورده است

خوب می دانم که او

یک خبر آورده است

 

می نشینم در حیاط

ساکت و آرام و شاد

قاصدک را می دهد

دستِ من آقای باد

 

می گذارم قاصدک

خستگی را در کند

منتظر هستم ولی

کاشکی باور کند

 

قاصدک در گوشِ من

می دهد آخر خبر

می رسد بابای من

صبح فردا از سفر

             




تاریخ : شنبه 93/4/14 | 10:39 صبح | نویسنده : زهراایزدی | نظر

 

کنار گل تو باغچه

نشستن دو تا زنبور

یه مهمونی گرفتن

با یه دونه ی انگور

 

خانوم و آقا مورچه

رد میشدن از اونجا

زنبورای مهربون

صدا زدن بفرما!

 

شاپرک و کفشدوزک

می پریدن رو گلها

زنبورا ی مهربون

صدازدن بفرما!

 

کنار باغچه حالا

زیاد شدن مهمونا

مورچه ها و کفشدوزک

شاپرک و زنبورا

 

یه مهمونی گنده

دادن اون دو تا زنبور

منم بردم براشون

دو تا خوشه ی انگور

 

نقد شعر:

 

ضمن تغییر بعضی قسمت های شعر ، نقد کوتاهی بر آن نوشته ام . امیدوارم در شعرهای دیگر پربارتر ظاهر شوی

این شعر در قالب چهار پاره است و از 5 پاره ی چهارتایی ساخته شده است. این شعر برای کودکان زیر 7سال سروده شده و زبان شکسته دارد ، یعنی باید آن را برای کودکان خواند، داستان واره ی کوتاهی است . خلاصه ی آن این طور است: دو زنبور با حبه های انگور ، مهمانی گرفته اند و مورچه هاو شاپرک ها و کفش دوزک ها را به مهمانی دعوت می کنند .

پیام شعر: مهربانی و دوستی

اولین چیزی که شعر کودک را زیبا می کند قافیه های آن است که کم و بیش رعایت شده است سه پاره ی شعر با مصوت بلند" آ" و دو پاره ی دیگر با حروف "ور" قافیه بندی شده است که در مورد قافیه های با مصوت بلند "آ" می توانست بهتر باشد .

اما وزن شعر تقریبا در هیچ مصراعی با مصراع عای دیگر یکسان نیست و کمیت و کیفیت هجاها در همه ی مصراع ها متفاوت است . که امیدوارم ، شاعر خوب کودک با تلاش در رفع این کمبود بکوشد .

شاعر برای رسیدن به قافیه و آهنگ(نه وزن) از واژه های شکسته و معمولی ، استفاده کرده است . این امر مهارت بسیار می خواهد که بر اثر تمرین ، شدنی است . برای درک بهتر این مسئله خواندن شعر های کودکانه و شکسته ی شاعران موفق مثل شاملو(پریا) ، فروغ ، و .. توصیه می شود .

مطلب تکراری دارد که اگر حذف شود ، به اصل مسئله آسیب نمی رساند. پاره ی آخر این شعر با یک ادغام قابل حذف است.

زبان شعر ، تفاوتی با زبان گفتار ندارد. در حالی هر شعری زبانی متفاوت با گفتار دارد. مثلا در عین سادگی ، سهل و ممتنع است .

در کل شعر از جان بخشی استفاده شده است و این امر به تخیل کودکان نزدیک و خوشایند آنان است.اما در تمام شعر از موسیقی درونی مثل تضاد ودر تخیلی کردن و زیبا ساختن آن از تشبیه و استعاره های ساده استفاده نشده است تا شعر بودن این نوشته را افزایش دهد.از حس آمیزی که به تخیل کودک نزدیک است ،بهره برداری نشده است.

شعر کودک بر پایه ی موسیقی صداها و کلمه ها بنا می شودو وسیله ای است برای بازی ، حرکت و آواز او.(1)

شعر درهای جدید بیان را برای اطفال می گشاید و وسایل و ابزار کاملا متفاوت برای بیان تجربه ها و مشاهدات و احساسات در اختیارشان می گذارد. (2)

شعر فقط بیان شادی کودکان نیست بلکه باید رنگ اجتماعی نیز داشته باشد .

بر پایه ی این شعر می توان یک داستان زیبا و پیام دار ، البته نه شعاری ، برای کودکان ساخت .

بخشی از ویژگی های شعر کودک به اختصار:

1- آهنگین و موسیقایی باشد.

2- قافیه های زیبا و خوش واژه داشته باشد.

3- ساده و روان باشد.

4- اگر موزون است ، وزن مصراع ها درست باشد.

5- بی ابهام و بی زایدی باشد.(ایجاز)

6- به دنیای ذهنی و عینی کودک نزدیک باشد.

7- داستانی باشد

پی نوشت:

1و 2)پژوهشی در شعر کودک ، منوچهر علی پور، ص 26

استاد اصلان قزللو

کنار گل تو باغچه

نشسته دو تا زنبور

یه مهمونی گرفتن

با حبه های انگور

 

خانوم و آقا مورچه

رد میشدن از اونجا

زنبورای مهربون

صدا زدن بفرما

!

شاپرک و کفشدوزک

می پریدن رو گلها

زنبورا ی مهربون

صدازدن بفرما

!

کنار باغچه حالا

زیاد شدن مهمونا

مورچه ها و کفشدوزک

زنبور و شاپرک ها

 

یه مهمونی گرفتن

حالااون دو تا زنبور

منم بردم براشون

دو تا خوشه ی انگور

 

 




تاریخ : شنبه 93/4/14 | 10:37 صبح | نویسنده : زهراایزدی | نظر

 

بــــاز آمــده زمــســــتان               این فصــل سردِ سرسخت

زنـــــبـورک بیــــــچــــاره             یـــخ زد روی بـــند رخــــت

گنجشـــک بــرخود لرزیـد              تــا ننـــه ســرمــا را دیــــد

دســت سرد زمــسـتـان             تــــمــــام گلـــها را چـــیـد

بــــاغ از تـــرس زمستان              چشمان سبـزش را بست

بـــرفِ ســرد زمـــستان            روی چشمانــش نشست

از سوز و ســــرمای برف              گنجشــــک و بـاغ خوابیدند

در خـــوابِ چشمــانشان            هردو بـــهــــار را دیـــــدند

 




تاریخ : شنبه 93/4/14 | 10:36 صبح | نویسنده : زهراایزدی | نظر

 

وقت اذان است

گلها می خندند

پشت سر سرو

قامت می بندند

                           

سنبل می گوید   

الله اکــــــــــــبر

لاله می خواند

 سوره را از بر

  

نرگس در رکوع       

گل میدهد باز

کوکب در سجده

غرق در نیاز

  

دستان سوسن

رو به قنوت است

وقت تشهد

بر سمت توت است

  

هنگام سلام

گلها یکـــــرنگند

وقت اذان است

گلها می خندند

 




تاریخ : شنبه 93/4/14 | 10:35 صبح | نویسنده : زهراایزدی | نظر

 

سلام سلام سلام سلام سلام سلام سلام

  

 

از پشت کوه دوباره

خورشید خانوم در اومد

با کفشای طلا و

 پیرهنی از زر اومد

 

آهسته تو آسمون

چرخی زد و هی خندید

ستاره ها رو آروم

از توی آسمون چید

 

با دستای قشنگش

ابرا رو جابه جا کرد

از اون بالا با شادی

 به آدما نیگا کرد

 

دامنشو تکون داد

رو خونه ها نور پاشید

آدمها خوشحال شدن

خورشید بااونها خندید...

 




تاریخ : شنبه 93/4/14 | 10:35 صبح | نویسنده : زهراایزدی | نظر

  • تیم بلاگ | زیبا مد | سبزک